قاطی پاطی |
|
تو..از..من...بریدی . من..از..دنیا . خیلی...مهم..نیست...فقط...ادمی...این..وسط . فراموش....شد . مهم...نیست....دنیا..همین..است..باید...فراموش..شویم..تا فراموش...نماییم دلشان...از...اهن...است هر.دم.نفسشان.فریب.اند...مردمان..این..شهر از.صداقت.دم.مزنیم همه..به..نوعی.همان.روباه.شعر.هستیم.در.طمع.سرخوشی.زاغ.را.به.صلیب نمی.دانم اخر این.غم.ها..چه.خواهد..شد..انتهایش.را.نمی.دانم . دنیا.مملو.از.خبرچین.ها.شده . راه.را.اشتباه..می.روند . نه.می.توانی.خبری..بدهی..نه.میتوانی..خبری.ب=== . شب.نقطه.سر.خط مبهم میتازد.ذهن اگر عقل امروزم را داشتم
دیوانگی شاخ ودم ندارد. همین که ساعت ها و روزها. به فکرو خیال کسی هستی که به فکرت نیست. خود نوعی دیوانگیست...واقعا!!! خدای مهربانم امروز12روزاز اسفند ماه گذشتهو این دعای امروز من براى دوستانم :خداوند زیبایم.....برای شانه های خسته، قدری عشق....برای گامهای مانده در ترديد، قدری عزم....برای زخمها مرحم.... برای اخمها لبخند....برای پرسش چشمان ما، پاسخ....برای خواهش دستان ما، باران....برای خوابها، رؤيا....برای اين همه سرگشتگی، ايمان...برای ظلمت جان، روشناييهای پی در پی...برای حيرت دل، آشناييهای پرمعنا....برای عشقهای خسته، قدری روح....برای عزمهای مانده، قدری راه...عطا فرما.....
صفحه قبل 1 ... 52 53 54 55 56 ... 141 صفحه بعد |