خدایا ....
به تنهاییت قسم
دل هیچکس را
به آنچه قسمتش نیست
عادت نده ....
آمین
ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ "ﻗﺮﺹ ﻫﺎﯾﯽ"
ﮐﻪ ﺣﺎﻝ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ "ﺧﻮﺏ"
ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ،ﺟﺎﯼ " ﺧﻮﺏ ﻫﺎﯾﯽ "
ﮐﻪ ﺩﻝ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ "ﻗﺮﺹ"
ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ
ﮔﺮﻓﺖ.
من همیشه از اول قصه های مادر بزرگ می ترسیدم
و آخر هم به واقعیت می پیوست…
یکی بــــود…یکی نــــــبود…!!!
یــک لبخنـــدم را بسته بندی کرده ام
برای روزی که اتفاقی تـــو را می بینم …
آنقدر تمـــــــــیز میخندم
که به خوشبختــــی ام حســــادت کنـــی …
و من در جیب هـــایــــم
دست های خالـــی ام را فریب دهـــم
که امن ترین جای دنیـــا را انتخاب کرده انــد …
تو نقاشی من نمیدانم کدام تصویر را نقش میزنی...
فقط سیاهی را بردار
تو رسامی و من نمیدانم کدام رسم را ترسیم میکنی...
فقط غم را بردار
تو صورت گری نمیدانم کدام چهره را به تصویر میکشی ...
فقط اشک را بردار

صبح بخیر ... آقا دلت گرفته و چشمت بهاری است
از دیده ی تو کوثر احساس جاری است
آقا به یاد فاطمه شوریده می شوی
آری اساس عشق به زهرا مداری است
عرض ادب به ساحت مادر فریضه است
این اشکها نشانه ی والا تباری است
ما کارمان دعای فرج خواندن است و بس
این روزها که کار شما گریه زاری است
روضه کجا گرفته ای ای وارث فدک ؟
این روضه بی خزان و همیشه بهاری است
بر شیعه زخم خنجرشان کارگر نبود
این زخم سیلی است که بر شیعه کاری است
آقا شما بپرس : که پهلو شکسته را
دیگر چه جای هر شب ناقه سواری است ؟
کوچه به کوچه ، شهر به صبح ظهورتان
از خون سرخ مادرتان لاله کاری است ...
اللهم عجل لولیک الفرج
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ
أَنَا مَوْلاكَ عَارِفٌ بِأُولاكَ وَ أُخْرَاكَ
أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ وَ
أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى يَدَيْك
سلام بر تو اى مولاى من،
من دلبسته تو و آگاه به شأن دنيا و آخرت توام،
و به دوستى تو و خاندانت به سوى خدا تقرّب مى جويم
و ظهور تو و ظهور حق را به دست تو انتظار مى كشم
...
...